آشپزی ام ....
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

آشپزی ام خوب نیست ؛ اشک پشت پا بریزم برایت ؟

      چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند

            گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی

 

 

عکس های غمگین از لحظات تنهایی

                          جان غمگین ، تن سوزان ، دل شیدا دارم

                                      آنچه شایسته عشق است ، مهیا دارم

                                                     سوز دل ، خون جگر ، آتش غم ، درد فراق

                                                                      چه بلاها که ز عشقت من تنها دارم...



بــه خـاطــر تــو...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

                  پرسید به خاطر کی زنده هستی ؟

 

با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم به خاطر تو ،

 

بهش گفتم به خاطر هیچ کس

 

پرسید پس به خاطر چی زنده هستی ؟

 

با اینکه دلم داد می زد به خاطر دل تو

 

با یک چشم پر از اشک بهش گفتم به خاطر هیچ چیز .

 

ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی ؟

 

در حالی که گریه می کرد گفت :

 

به خاطر کسی که برای هیچ زنده است



رسیدن هم مثل نرسیدن سخت است!!
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

رسیدن هم مثل نرسیدن سخت است!!

رسیدن آداب دارد..

وقتی رسیدی باید بمانی..

باید بسازی..

باید مدام یادت باشد که چه قدر زجر کشیدی تا رسیدی…

که آرزویت بوده برسی…

وقتی رسیدی باید حواست باشد…

تمام نشوی...



بعضے وقتا ...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

بعضے وقتا مجبورے تو فضاے بغضت بـפֿـنـבے …

בلت بگیره ولے בلگیرے نـڪنے …

شاڪے بشے ولے شـڪایت نـڪنے …

گریـہ ڪنے اما نزارے اشـڪات پیـבا بشن …

פֿـیلے چیزارو ببینے ولے نـבیـבش بگیرے …

פֿـیلے ها בلتو بشـڪنن و تو فقط سـڪوت ڪنے …



این همه . . .
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->


http://romanhaieman.blogfa.com/

مـگـر چـنـدبـار بـه دنـیـا آمـده ایـم...
کـه ایـنـهـمـه مـی مـیـریـم؟؟؟؟؟؟



از عحایب عشق…
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

از عجایب عشق همین است : تنها همان آغوش آرامت می کند که دلت را به درد می آورد !!!



دل اگر بســــــتی ،
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

دل اگر بســــــتی ،
محـــــــکم نبند!
مراقب باش گره کور نزنی...!
او میـــــــــــــــــــــــرود!

آنوقت تو میمانی و یک گره کور...!!!



لطفا خفه شو
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

قلب عزیز...! لطفا خفه شو

میشود در هر کاری دخالت نکنی؟

همین که خون پمپاژ میکنی کافیست

اگر هم خسته شدی، اشکالی ندارد

میتوانی به کارت ادامه ندهی...



بهونه های شبونه
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

                                                                                                        

وقتی که تنها میشی یادی از من میکنی

یادی از این دل غمگین شکستم میکنی

یاده تو خاطرم مثل ریشه توی خاکه

یاده اون نگاه عاشق که فقط مثل سرابه

داره آتیش میزنه به تمام هست و نیستم

من دیگه داغونه داغون من مثل همیشه نیستم

یعنی میشه که جدایی ته راهمون نباشه

این بهانه ها که داری کاره هر شبت نباشه

نه نمیشه دیگه قلبم داره از جا کنده میشه

دیگه این دلم میدونی از دست تو صاف نمیشه



I LOVE YOU
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

Ctrl + F را بزنید بعد

شماره ی 9 را بزنید....

Ctrl + Enter را بزنید.

699666999999666999999666996666666996666699999666669966666699
699669999999969999999966699666669966669966666996669966666699
699666999999999999999666669966699666699666666699669966666699
699666669999999999996666666996996666699666666699669966666699
699666666699999999666666666699966666669966666996666996666996
699666666666999966666666666699966666666699999666666669999666

 



قصه ی آدما...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

قصه آدم ،قصه یک دل است و یک نردبان.

قصه بالا رفتن ،قصه پله پله تا خدا.

قصه آدم،قصه هزار راه است و یک نشانی

قصه جست و جو ، قصه از هرکجا تا او...

قصه آدم قصه پیله است و پروانه،قصه تنیدن و پاره کردن،قصه به درآمدن،

قصه پرواز.

اما من هنوز اول قصه ام ؛قصه همان دلی که روی اولین پله است ،

دلی که از بالا و بلندی ،واهمه دارد از افتادن!!

پروردگارا دست دلم را میگیری؟مواظبی که نیوفتد؟

من هنوز اول قصه ام ،قصه هزار راه و یک نشانی

نشانی ات را گم کرده ام....باد غرور وزید و نشانی ات را برد.

نشانی ات را دوباره به من می دهی؟ با یک چراغ و یک ستاره قطبی؟!

من هنوز اول قصه ام ،قصه پیله و پروانه،پیله بافتن را فراموش کرده ام ...

می گویی پیله ام را چگونه ببافم؟پروانگی را یادم می دهی؟....

دوبال ناتمام و یک آسمان....من هنوز اول قصه ام....

دِلا مَعــــاش چِنآن کُن کِه گَر بِلَغزد پایــــ

فِرشـــــتِه اَت به دو دَســــت دُعــــآ نگه دارَد...

 



رهایم مکن...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

 از من که سالهاست میگویم:

 

ایاک نعبد...

 

اما به دیگران هم دل سپرده ام...!

 

از من که سالهاست گفته ام..:

 

ایاک نستعین...

 

اما به دیگران هم تکیه کرده ام....

اما رهایم نکن...!

 

 



می روم از قلبت...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 تو مرا... آنقدر آزردی.. که خودم کوچ کنم از شَهرت..

بِکَنم دل ز دل چون سنگت.. تو خیالت راحت.. می روم از قلبت..

می شوم دورترین خاطره در شب هایت

تو به من می خندی.. و به خود می گویی:

باز می آید و می سوزد از این عشق ولی.. بر نمی گردم نه!!!

می روم آنجایی که دلی بهر دلی تب دارد..

عشق زیباست و حرمت دارد..

تو بمان..

دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت سرد و بی روح شده است..

سخت بیمار شده است.

 

 





نمیدونم...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

نمی دونم از کــجا شروع کنم قصه تلخ ســـــادگیمـــو

نمی دونم چرا قسمت می کنم روزای خوب زندگیمو

چــــــرا تو اول قصه همه دوســـــــــم مــــــــــــی دارن

وسط قــــــــــصه می شه سر به سر من مـــی ذارن

تا می خواد قـــــصه تموم شه همه تنهام مــی ذارن

مــــــی تونم مثل همه دورنگ بـــــاشم دل نــــبازم

مــــــی تونم مثل همه یه عـــــشق بادی بــــسازم

تا با یک نـــــیش زبــــــون بترکه و خراب بـــــــــــشه

تا بـــــــیان جمعش کنن حباب دل ســــــــراب بشه

مــــــی تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی

مـــــــی تونم درست کنم تـــــــرس دل و دلواپسی

مــــــــی تونم دروغ بگم تا خودمو شــــــــیرین کنم

مــــــــی تونم پشت دلا قایم بشم کــــــــمین کنم

ولی با این همه حــــــــرفا باز مـــــــــــنم مثل اونام

یه دروغگو مـــــــی شم همیشه ورد زبــــــــــــــونا

یه نفر پیدا بـــــــشه به مـــــــــن بگه چیکار کــــنم

با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم ؟؟؟؟

من باید از چی بفهمم چه کسی دوسم داره ؟؟؟

توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره .........؟؟؟

 



دیدی ای دل...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند

گفته بودم مردم اینجا بدند!

دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست

آن عزیز عهد و پیمانت شکست!

دیدی ای دل در جهان یک یار نیست

هیچکس در زندگی غمخوار نیست

دیدی ای دل حرف من بیجا نبود

از برای عشق اینجا جا نبود

نو بهار عمر را دیدی چه شد

زندگی را هیچ فهمیدی چه شد

دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست

کمترین چیزی که می بینی وفاست

ای دل اینجا باید از خود گم شوی

عاقبت همرنگ این مردم شوی

 



قانون تنهایی....
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق

 

عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.

چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!

که هر بار ستاره های زندگیت را

با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی

و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور

پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی

و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی

و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری…


 

 



سوال بی جواب
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

همیشه برام سواله

اگه قرار بود روزی او رو از دست بدم

چرا خدا خواست که

دوسش داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟



دنیــــــــــا
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

از تـــــمام دنیـــــــــا

شانــہ اے مــے خواهـم برای سـرم،

و ســــرے بـــــــراے شــــــــــانـــــہ ام ! . . .

کســے خستــــہ نیسـتـــ از این بالــش هاے پــرے؟؟

 



دوست دارم
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

"دوستت دارم" را در دستانم می‌چرخانم ،

از این دست به آن دست .

پس چرا هر وقت می‌خواهم به دستت بدهم نیستی ؟

چرا اینجا نیستی تا "دوستت دارم" را از جنس خاک کنم ،

از جنس تنم

و با بوسه بپوشانمش بر تنت ؟

بگذار "دوستت دارم" را از جنس نگاه کنم ،

از جنس چشمانم

و تا صبح به نفسهای تو بدوزم

تُف به این زندگی ؛

با فنجانِ قهوه ای بیدارمان نگه می دارد

و با لیوانِ دوغی می خواباندمان

و ما همچنان در رویاهای بزرگی غوطه وریم !

 

 



خسته ام...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

خسته ام

از چند ساله هایی که

خودشان را

چند قرن فهمیده حساب می کنند!

از اینکه

مو را می کشند ..

بی آنکه

بدانند

ماستشان ترش تر از این حرف هاست...!!!



زن زندگیست

و

مرد امنیت

و چه خوب می شود

وقتی

مردی تمامِ مردانگیش را

خرجِ امنیت زندگیش كند...

و چه زیبا می شود

وقتی

زنی تمامِ زندگیش را

خرجِ غرورِ امنیتش كند ....!

 

 



مدت هاس
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

تنــــــــــــــهایم...

 

اما دلتنگ آغــوشی نیستم ...

 

خــــــــــسته ام ...

 

 

ولی به تــکیه گاهی نمی اندیشم ...

 

چشمهایم تـــر هستند و قـــرمز...

 

ولی رازی ندارم ...چون مدت هاست ..

.

دیگر کــسی را دوست نـــــدارم !!!



دوست
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

اسمش را میگذاریم دوست مجازی ...

 

اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته...

 

خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند...

 

وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد ...

 

...وقت میگذارد برایم...

 

...وقت میگذارم برایش...

 

نگرانش میشوم...

 

دلتنگش میشوم...

 

وقتی در صحبت هایم به عنوانِ دوست

 

یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقیست...

 

هرچند کنار هم نباشیم...

 

هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم...

 

من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد........